ناگهان پرده برانداختهای یعنی چهزلف در دست صبا گوش به فرمان رقیبشاه خوبانی و منظور گدایان شدهاینه سر زلف خود اول تو به دستم دادیسخنت رمز دهان گفت و کمر سر میانهر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغولحافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار |
|
مست از خانه برون تاختهای یعنی چهاین چنین با همه درساختهای یعنی چهقدر این مرتبه نشناختهای یعنی چهبازم از پای درانداختهای یعنی چهو از میان تیغ به ما آختهای یعنی چهعاقبت با همه کج باختهای یعنی چهخانه از غیر نپرداختهای یعنی چه |
چه قشنگ
چرا این قدر غم زده؟خسته؟و دل گرفته از دنیا.....
نمی دونم چرا انقدر کم طاقت شدی ولی باور کن بیشترین تاریکی رو آسمون قبل از سحر داره........
دلت روشن باشه.........
تو آسمونی هستی........ایمان داشته باش.....
همه ی آNم های با احساس آسمونی هستن
سلام
عالیه
موفق باشید....
زندگی حس غریبیست که ۱ مرغ مهاجر دارد...
سلام دوست من
وب لاگ بسیار زیبایی داری احتمالا منم از مشتری های وبت میشم.
عزیز با تبادل لینک موافقی؟
بسیار زیبا بود . ممنون که به مترک سر زدین . امیدوارم همیشه موفق باشید ...
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
قبلا گفتم بازم میگم ... ...
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند / حافظ /.
با ارزوی موفقیت و خوشبختی تو دوست عزیز /.
سلام خوشحالم که با وبلاگت اشنا شدم انگار تمام حرفات حرف ل من هم هست موفق باشی وقت کردی یه سری به من بزن بای
سلام
قشنگه
به من سر بزن خوشحال میشم
موفق باشی