شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

          

دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی ..... همه را

 

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت ؟

گفت ای عاشق دیوانه فراموش شوی !

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

 

خاطرم هست میگفتم من

میشود ماند میشود با عشق سوخت

میشود چشم به رویاها دوخت

و کنون .....؟

 

راست می گوید مادر

حالمان خوش نیست باید برویم

......

 

من در این سن جوانی ز خودم سیر شدم

صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

 

بسوزی آشنایی ...... بسوزی

   

نظرات 32 + ارسال نظر
پیمان سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 23:43 http://peyman59.blogsky.com

من در این سن جوانی ز خودم سیر شدم
صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم

مردشبگرد چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:07 http://www.s-m.mihablog.com

سلام عزیز وبلاگ جالبی داری آماده تبادل لینک هستم اگه پاش بودی کد لینک باکس رو در ویرایش قالب خودت بزار و من رو خبر کن بای بای

رهگذر چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:36 http://shabestan.blogsky.com

باید عاشق بود و فهمید....

دختری که هیچ کس و جز تو نداره چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:45 http://banooye_mah.blogfa.com

من در این سن جوانی ز خودم سیر شدم

صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم



بسوزی آشنایی ...... بسوزی

ف.م چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 13:16 http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

خیلی عکس جالب و قشنگی گذاشتی.... لذت بردم. ممنون

یاحق!

میثم چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 15:41 http://neskafe.blogfa.com

سلام... مرسی که سر زدین. وبلاگ خوبی دارین. همیشه موفق باشید

امیر پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:56 http://pws.blogsky.com

سلام دوست من .
خوبی ؟
مطلبت زیبا بودش .
منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم...
راستی ببخش که دیر بهت سر زدم .
امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی .
بدوووووووو بیا که منتظرم .

دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند.
در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.

آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت.
"امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند.
آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود.
دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد"
دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟
او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد.
اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.

یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.

می گن :
یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی .
یک ساعت تا او را ستایش کنی.
یکروز تا دوستش بداری.
اما یک عمر تا فراموش کنی!

شــــــــــــــــاد باشی
خدانگهدارت...

صدای سکوت جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:53 http://sedayesokoot.mihanblog.com

سلام.دوست عزیز ...زیبا بود...صدای سکوت به روزه...فرصتی بود سر بزنید

سمانه***** شمیم عشق جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:36 http://shamimeeshgh.blogfa.com

میشود ماند میشود با عشق سوخت

میشود چشم به رویاها دوخت

و کنون .....؟



راست می گوید مادر

حالمان خوش نیست باید برویم

خیلی زیبا بود... خیلی
یا حق

تشنه جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 http://www.teshne.tk

الویس پریسلی، خواننده معروف در سنین جوانی خودکشی کرد. چرا؟ به نظر من چون احساس می کرد سیر شده و دیگر هیچ چیز و انگیزه ای نیست که به او انگیزه ی زنده ماندن بدهد.
دوست عزیز، امیدوارم از نظر من برداشت بدی نکنی و یا ناراحت نشوی و حاضرم خوب جوابت را بشنوم که:
به نظر تو چه مقدار انسان باید به احساساتش توجه کند؟ آیا این که آن قدر در تفکر احساسی خویش غرق شود تا بیاندیشد که من چون پیری با تجربه و تفکرم درست است؟
دوست دارم راجع به این موضوع بحث فعالی با تو داشته باشم.
به امید نوشتارت !
موفق باشی !

پگاد جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:54 http://www.pegad.blogsky.com

زندگی ..... آه زندگی .... کاش مرده به دنیا می امدیم چون امروز که مرده ایم .....

آتیش خاکستری شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:36 http://atish.blogfa.com

میدونی پرنده ها تو قفس تنها باشن زود میمیرن
میدونی چند تا پرنده تا حالا پشت این پنجره مرده
که چه رنجی داره پروانه اگه شمع روشنش خاموش باشه؟

موسا شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 22:59 http://zehneziba.blogsky.com

سلام دوست من
نسبت به نوشته های قبلی که از شما خوانده ام این نوشته تان کمی کم رنگتر بود ! در کل خوب .
معمولا میهمان شما هستم ولی نمی دانم چرا یکبار میهمان من نمی شوید ؟
تا سلام ...

ف.م دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 16:11 http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

اینقدر این عکست قشنگ و زیباست که دوست دارم هر روز بیام و نگاش کنم.... ممنون!

یاحق!

ف.م سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 17:01 http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

بازم حرف دارم برای گفتن...

یاحق!

عسل چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:29 http://ssevenn.blogsky.com

سلام دوست مهربانم...
این دیوانگی است ...........................
این دیوانگی است که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم . بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم .
این دیوانگی است که از تلاش و کوشش دست بکشیم . بخاطر اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است
این دیوانگی است که هیچ عشقی را باور نکنیم . به خاطر اینکه در یکی از آنها به ما خیانت شده است .
این دیوانگی است که همه شانس ها را لگدمال کنیم . بخاطر اینکه در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم .
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم . و به یاد داشته باشیم که همیشه شانس های دیگر هم هستند !
دوستی های دیگری هم هستند !
عشق های دیگری هم هستند !
نیروهای دیگری هم هستند !
تنها باید قوی و پر استقامت باشیم . و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم

بهشون فک کن

*پرنسس* چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 14:26 http://yasesefid.blogsky.com




چه غم انگیز بود؟!!!
چرا؟

معراج چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 17:48 http://asiyeh.mihanblog.com

سلام دوست من.زیبا بود.به ما هم سر بزن.شاد باشی

مریم پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:24 http://bito-hargez.blogsky.com

زندگی ترکیبی از شادی و غم است
دوست میدارم من این پیوند را


دلت شاد
به منهم سری بزن

علی پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:31 http://royayeshirin.blogsky.com/

سلام خوبی
آپدیت کردم
بهم سر بزن

سیامک پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 17:25 http://siamaksalimy.blogsky.com

وقتی که گریه کردیم گفتن بچه ای
وقتی خندیدیم گفتن دیوونه ای
وقتی جدی بودیم گفتن مغروری
وقتی شوخی کردیم گفتن سنگین باش
وقتی حرف زدیم گفتن پرحرفی
وقتی ساکت شدیم گفتن عاشقی
حالا که عاشقیم می گن گناهه ...

اواز ماه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:02 http://avazemah.blogsky.com

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟!!!
تو چرا این همه دل تنگ شدی؟!!!
باز کن پنجره را و بهار را باور کن......
.........
چند روز دیگه دندون روی جیگر بذاری بهار میاد
این حرفام مال ماها نیست.

الهام یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 http://leshmania.mihanblog.com

سلام
امیدوارم خوب ؛ خوش و سلامت باشید .
وبلاگ نازی دارید ، مطالبتون هم قشنگن ... اگه با تبادل لینک موافقین خبر بدید . مرسی ....
همیشه سرسبز و آسمونی باشید

**************
عشق زیر باران ایستادن و چتر باز کردن نیست ، عشق آنست که یکی برای دیگری چتر شود و او هرگز نفهمد چرا خیس نشد ...!

غریبه دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 00:18 http://banouye-sib.blogsky.com

سلام
ممنونم از حضورتون و اظهار لطفتون



پریشان داستان بی سرانجامی

غم آگین غصه تلخی که از یادش هراسانم

به غفلت رفت از دستم، وزین غفلت پشیمانم

***

جوانی چون کبوتر بود و بودم یکی طفل کبوتر باز

سرودی داشت آن مرغک ـــ

که از بانگ سرودش مست بودم، شادمان بودم

به شوق نغمه مستانه او نغمه خوان بودم

نوائی داشت

حالی داشت

گه بی گاه با طفل دلم قال و مقالی داشت

***

جوانی چو کبوتر بود و من بودم یکی طفلی کبوتر باز

که او را هر زمان با شوق ، آب و دانه ای میدادم

پرو بال لطیفش را بلبل ها شانه می کردم

و او را روی چشم و سینه خود لانه می دادم

***

ولی افسوس

هزار افسوس

یکی روز آن کبوتر از کفم پر زد

ز پیشم همچنان تیر شهابی، تند، بالا رفت

***

به سو ی آسمانها رفت

فغان کردم ـــ

نگاهم را چنان صیاد ـــ دنبالش روان کردم

ولی اوکم کمک چون نقطه شد و ز دیده پنهان شد

به خود گفتم که :آن مرغک به سوی لانه می آید

امید رفته روزی عاقبت در خانه می آید

ولی افسوس

هزار افسوس!

به عمری در رهش آویختم فانوس جشم را

نیامد در برم مرغ سپید من

نشد گرم از سرودش خانه عشق و امید من

کنون دور از کبوتر ، لانه خالی، آسمان خالیست

بسوی آسمان چون بنگرم تا کهکشان خالیست

***

منم آن طفل دیروزین ـــ

که اینک در غم هم نغمه ای با چشم تو مانده

درون آشیان ز آن همنوای گرم خو یک مشت « پر » مانده

« پر او چیست دانی؟ هاله ی موی سپید من

فضای آشیان خالیست

چه هست آن آشیان؟ ـــ

ویران دلم ، ویرانه ی عشق و امید من

***

هزار افسوس!

هزار اندوه!

جوانی رفت، شادی رفت ، روح و زندگانی رفت

غم آمد، ماتم آمد دشمن عشق و امید آمد

پدر بگذشت، مادر رفت، شور عشق از سر رفت

سپاه پیری آمد ، هاله ی موی سپید آمد

***

کنون من مانده ام تنها

ز شهر دل گریزان، رهنورد هربیابانم

سراپا حیرتم، درمانده ام، همرنگ اندوهم

چنان گمکرده فرزندی

به صحرای غریبی، بی کسی ، هم صحبت کوهم

***

صدا سر میدهم در کوه:

کجائید ای جوانی، شادمانی، کامرانیها؟!

جواب آید به صد اندوه:

کجائید ای جوانی، شادمانی، کامرانیها...؟!

موفق باشید

همسفر دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:07 http://hamsafare-khamoosh.blogsky.com/

ای جوانی که زمرگت دل دیوانه بسوخت

بر سر شمع مزارت پر پروانه بسوخت

هر کجا مرکب تابوت سیه پوش تو رفت

آشنا سهل بود سینه بیگانه بسوخت

خوش باشی

http://hosseinagha.blogsky.com/ دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:54 http://hosseinagha.blogsky.com/

سلام
آفرین

آرش دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:41

سلام داداش...آف هام به دستت میرسن؟

نو اندیش دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 14:15 http://faslirehaie.persianblog.com

دوست گرامی سلام !
با مطلب جدیدی ، به روز شدم. منتظر نظر شما. شاد باشید.

آیدا دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 20:34 http://daryaye-varoon.blogsky.com

از صدای پا می گریزم٬ که برایم آهنگ رفتن است.
از ساز سکوت می گریزم٬ که موسیقی تنهاییم است.
از دود سیگار می گریزم٬ که گردش توهم زندگیم را یاد آور است.
...
از همه چی می گریزم٬ آنقدر گریخته ام تا...
دیشب خودم را گم کردم. مرا ندیدی؟؟؟

بابت نظرت ممنوون. وبلاگت قشنگه.
اجازه هست بلینکمت توو لینک دووستان؟؟؟

محمد جواد سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 http://lovsat.blogsky.com

سلام مرسی که به وبلاگ من اومدی به خدا وبلاگت خیلی خوشگله اگه اجازه بدی اسم وبلاگتو تو لینک دوستان قرار بدم راستی به من بگو چه جوری تو وبلاگت اهنگ گذاشتی مرسی

نادر شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:30

دیوانه زنجیری اگر نمدانی غلط ننویس

مائده چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 22:20 http://www.rooheyaghin.blogfa.com

خیلی عالی بود
امیدوارم همیشه با همین اعتقادات پاک باشی
به من هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد