باری دیگر کمیل علی را باز می کنم. می خوانمش... بسم الله...
اینبار با قلبی عاشق، عاشق تو .... گونه هایم تر می شوند . مثل گونه های تو ....توئی که در غربت برایم گر یستی و منی که هرگز نتوانستم به تو بگویم که بی نهایت .... بی نهایت.... دوستت می دارم ..... منی که هر لحظه را با یاد تو آغاز می کنم.... شوق رسیدن زمزمه ی شکست فاصله ها.... خرد شدن ناتوانی ها،دیوانه کردن تقدیر، تقدیر من و تو .....
صدایی می آید اکنون .... سکوتی دلگیر..... پسرکی دلتنگ..... این اشک ها هستند که دامان مرا غرق در نیاز کرده اند ...... نیاز به تو ..... در باز می شود ..... دخترکی از جنس نور..... نگاهی می اندازد ..... چشمانم خیره به در مانده ..... و درمانده از عظمت چشمان تو ..... نگاه آسمانیت .... هنوز کمیل می خوانم ..... کنارم می نشینی ..... سجاده ای آورده ای..... باز می کنم،عطر رازقی می دهد.... دست به صورتم می کشی. اشک هایم را با دستان مهربانت پاک می کنی.... دوباره سکوت.....آرام..... آرام..... نامت را لرزان صدا می زنم....
............
دوستت دارم
چه حزنی داشت....
محمد جان کلی
گلی
بسیار بسیار بسیار
زیبا بود
خیلی خیلی خیلی
حال کردم
دردم و تازه کردی
بای
سلام...زیبا بود...موفق باشی
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا رفت خدایا به سلامت دارش
نمی دونم شعر و درست نوشتم یا نه...
ولی اومدم اینجا این شعر به ذهنم اومد
عاشق باشی مسافر عاشق...
دوست عزیزم
از کمیل علی گفتی
صدات به کلبه دعا رسید
و اومدم سلامی کرده باشم
و ازت دعوت کنم
برای دعا بیای پیش ما
منتظرم نگذار
دعا
سلام داداشم...خوشحالم که باز آپ کردی
خیلی قشنگه....منو هم دعا کن
در پناه مولا باشی
سلام.نمی دونم چی بود ولی هر چی بود قشنگ بود.ممنون.
بازم میام.تو هم بیا.می بینمت...
و من از خط ساحلی دل دریایی تو می آیم... از تبار سکوت و بی قراری... از سرزمین فاصله ها و دلتنگی.
در زیباترین بهار هستیم، آن هنگام که نفس های زندگیم محکوم به تکرار تکراری ها بود... و در آن هنگام که خورشید برای اولین بار بر آسمان زندگیم چشمک زد... از مشرق رویاهایم آمدی... دستانم را به غربت آسمانی چشمانت هدیه کردم... پاکی باران را به دستانم بخشیدی ... قلبم را در گرو دل دریاییت نهادم... تویی که خود به همگان آوای زیبای "دلت دریا" را هدیه می دهی... براستی می دانی ماهتاب شبانگاه پر امید زندگیم، دریایی تر از قلب پاک تو ندیده ام؟!... دلم را در گرو دل دریاییت نهادم. باشد که تو، ای پاره ی قلبم... به دل من نیز وسعت بخشی...
یادت که می آید؟... یا علی گفتیم و ...
و اینک با غرور سر بر آسمان های زندگیم...زندگی تو... زندگی خودمان بالا می برم... دست هایم را به نشانه ی پرواز باز می کنم و از اعماق وجود... همین وجودی که سراپا شور تو است فریاد می زنم... فریاد می زنم تا زمین و زمینیان بدانند... "دوستت دارم"
اینک می فهمم راز سه نقطه ای که خدا در"شب تولد من" بر ضمیر ذهنم نهاد و من همیشه آن را بی دلیل و با دلیل بر سطرها می نشاندم چیست... امتداد لحظه های منی...
سلام بزرگوار ... دست شما درد نکند ... حس فوق العاده ای داشت! با این دست پر چرا زودتر به روز نمی کنید دوست من ؟!
برای طراحی قالب وبلاگ می توانید روی کمک من حساب کنید ... پاداشی نمی خواهم ... جز اینکه فقط به من سلام کنید !
تا سلام...
گذرم افتاد
تو هم بیا و قانون زندگیت را بشناس
قانون تو کدومه؟
اهن
سنگ
برنز
طلا
و..؟
منتظرتم
سوز دلت زیباست
مه من بیا که با تو سخنی دراز دارم
مه من بیا که عمری به تو من نیاز دارم
تو بیا زشبنم گل بروم وضو بگیرم
به تو قبله گاه عشقم هوس نماز دارم
به من هرچه ناز داری بکن ای غزال وحشی
که منم زر جوانی به خرید ناز دارم
بوصال روی ماهت همه صف به صف نشستند
همه عاشق تو هستند ومن امتیاز دارم
سلام دوست عزیز
وبلاگ نازی دارید
واقعا لذت بردم
موفق باشید
آرزومند آرزوهایتان
یاحق
سلام
وب قشنگی داری
عاشق شدنت را تبریک میگویم
مبارک باشد
دریا در زیر ضربات پاروها راه را برای قایق باز کرد.
او دست از پارو زدن برداشت.
چشمش را به دریا سپرد و ذهنش را به خیالات.
مرد دریا . . . . . .
مرد دریا فقط یک بار به رویاهایمان می آید. پس بخوانید و فراموش نکنید.
کمیل علی عشق است....
سلام
ممنون از نظرت
متن های زیبایی نوشتی
خوشحال میشم هر وقت تونستی بازم بهم سر بزنی
شب خوش
سلام
هم وبلاگ وهم عکسهایی که گذاشتی زیبا بود.
موفق باشی.
اللهی وربی من لی غیرک...........
یاحق
زیبا بود! خوشحال میشم اگه به منم سر بزنی!
زیبا و دلنشین بود موفق باشی
خیلی خوب بود بخصوص عکسها... مطالب هم زیبا بود
جز دیدنت برایم , کاری دیگر نمونده
رو طاقچه’ اتاقم
عکسای تو ردیفند
جز دیدنت برایم
کاری دیگر نمونده
از دوری من و تو
ترانه ها سرودم
برای با تو بودن
نائی دیگر نمونده
از نقشه’ زندگی
روز و شبم اسیری
با یادت این نوشته
خطی دیگر نمونده
از بلبلان عاشق
بس نکته ها شنیدم
میخانه های عشقم
جامی دیگر نمونده
از پیک ناز عاشق
گلواژه ها رسیده
آخر تو با من هستی
حالی دیگر نمونده
تو از من این نوشتی
از خاطرات زیبا
بیا با لحظه هام باش
وقتی دیگر نمونده
هر گوشه’ اتاقا
با ذوق تو ردیفند
از لابلای خنده
دردی دیگر نمونده
از قطره های بارون
من زندگی گرفتم
از قطره قطره اشکم
آبی دیگر نمونده
تو آسمون قلبم
پرنده ها زیادند
با کوچ هر پرنده
بالی دیگر نمونده
حالا که وقت خنده
از آسمون رسیده
بیا با لحظه هام باش
راهی دیگر نمونده
با صورت چو ماهت
زیبایی ها پریدند
لو’ لو’ ی آسمونیت
خالی دیگر نمونده
***
(نوپا)
بعضی جاها واقعا کم میارم
موفق باشی
فقط همین.
قطعه ی بسیار زیبا و پاکی بود. چنین عشقی لیاقت می خواهد و بس.
شرمنده بابت یکی دو ماهی که نبودم. بازگشتم و آپ کردم
یا علی
سلام رفیق
دیگه سر به ما نمی زنی . ویرونه رو یادت رفته . سه یر به ما بزن . خوشحالمون می کنی . منتظرتیم
درود بر شما
همین نزدیکی ها یه کلبه هست که سخت منتظر ورود شما به اونجاست آخه واسه یه روز بزرگ جشن گرفتم.....
منظر حضور گرمتون در محفل مون هستم البته که با حضور شما این محفل جون می گیره !!!!
منتظرتونم
سبز و شاد باشین
****ف ع ل ا****
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨منتظرتم ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
نگاه می کنم نمی بینم چشم مرا هوای تو پر کرده...گوش می کنم نمی شنوم گوش مرا صدای تو پر کرده.....
خوب شروع کردی با کمیل ...
چطوری رفیق؟
بی نهایت قشنگ بود
یا حق
نوشته های قشنگی داری . به من هم سر بزن
سلام رفیق تو ابی هستی و من بیرنگ بیا یه سر به ما بزن چل چراغ
اندازه ی تو به اندازه ی خواست توست اگر خدا را بخواهی قیمت تو بی نهایت است