سرد و تاریک میشوی گاهی
و گاهی نازک تر از یک گلبرگ
...
ومن گاهی سخت تنها میشوم
حرف هایی که نباید گفت
نمیتوان شنید
سخت میشود باور کرد
زیر سقف یک عشق طوفانی
حتی
باور یک کودک
دور از اندیشه ی آدم ها...
سایه ها
رنگ ها
تردید ها و درنگ ها
خنده های زیر لب
لعنت بر این آدم ها...!چشم ها...!
و...
و گاهی انگار فراموش میشوم
زیر حافظه های کند...
...
و قلب های تیر خورده بسیارند
به روی سینه و دیوارها...
چشم باز میکنم
و تو را
دور از همه در آغوش میگیرم
دور از همه ی این چشم ها...
ثانیه ها
بند ها
و شوق در آغوش کشیدن دختری از جنس عشق
مست میکند مرا
و تهی میشوم از اندیشه ی آدم ها
از فریب ها و نیرنگ ها
...
سخت میشود فهمید
فرق میان من و تو را
چشم های آلوده بسیارند
قلب های زخم خورده نیز
وعشق تو آخر میکشد مرا...
...
پینوشت:و من روزی هزار بار سادگی و صداقت تو را عاشقانه و آرام در آغوش میکشم و تو فقط لبخند میزنی...
سلام
بسیار زیبا
داشتم دنبال یک عکس و متنی برای تولد می گشتم که وب لاگتونو دیدم...بسیار با احساس
حتما سر موقع متناتونو می خونم
شاد باشید
سلام چه دلنشینو پر احساس..
شب سلیس است، و یکدست، و باز.
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل،ماه را می شنوند.
***
پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،
***
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا.
و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشنید با تو
و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.
*****
به ما سر بزنین آپیم....
تازگی ها فهمیدن برام سخت شده
حرفها جز به منطق در ذهنم حلاجی نمی شود
ظاهرا بد شدم
درکم افت کرده
فقط می توانم ببینم که خطوطی همگون
در کنار هم آرامش گرفته اند که چشم را نوازش می دهند
فقط می توان بگوبم
زیبا نوشته ای دوست من
:)
...
آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است
آن لحظه که دیده ات ز اشکی خیس است
در نیمه شبی که قدر در آن نزدیک است
یاد آر که محتاج دعایت هستم
...
سلام متناتون خیلی با احساس و گرم بود به درد من یکی که خیلی میخورد در ضمن امروز یعنی ۳۰ شهریور هم تولدمه ولی از اون دسته آدمهایی که گفتید نیستم چون خیلی نا امیدم...!
نه واسه سر زدن به وبلاگم نظر گذاشتم نه هیچ چیزه دیگه
متناتون واقعا منو جذب کرد
بهتون تبریک می گم
راستی تولدت هم مبارک
بله
موسا هستم
همان رفیق قدیمی
و هنوز
اینجا که می آیم
لذتم بیدار می شود
و می روم...
سلام
عزیز وب شما خیلی قشنگ هستش امیدوارم که همیشه شاد باشین و لبخند هم رو لباتون جاری باشه
موفق باشین
مثل همیشه زیبا و دلگیر بود
راستی سلام
پسر فوق العاده بود
حرف نداشت
ایول
دمت گرم
سلام
aliiiiiiiiiii bod ye komak miikhastm azaton mn vaseye namzadm tavalod mihastm begirm toyeki az restauranaye khobe teh fagat begin ke bejz keiko kado che karaye gashange digeyi mitonm bekonm
امشب تو مسافر منی... مسافر جاده ی دنیایم... همان دنیایی که به دینم پیوند زدی... و امشب هوای دنیای من بارانیست...
؛دوستت دارم؛
با عرض سلام
من که این وبلاگ تو رو دیدم خیلی برام جالب بود
هر چی گشتم تا یه نشونه از اون بگیرم گیر نیاوردم
ولی اومیدوارم به این ایمیل من یه ژیامی بدی که باهات در ارتباط باشم
سلام
درست بعد از سه سال به وبلاگت سر زدم.
یه هو یاد تولد افتلدم و بعد یاد نام وبلاگت.
یادش بخیر رامین
هنوز اون مزه نون داغی که که با هم خوردیم یادت هست؟
شناختی؟
سلام
راستش نه..شرمنده که به جا نیاوردم..بیشتر از خودت بگو عزیز...
یا علی
سلام
چه وبلاگ قشنگی
موفق باشید همیشه
سلام!
نوشته هاتون واقعا زیبا بود !
من میتونم ازشون استفاده کنم ؟!؟ البته نه در وبلاگم !
امیدوارم بهتر از دیروزتون باشین !
موفق باشین !
بای
سلام
فقط با ذکر منبع میتونید استفاده کنید
ممنون
در جهان وبلاگهایی هست که هر زمان روی لینک آنها کلیک کنی حس لطیف و روانی را به رگهایت تزریق می کنند ... و اینجا چیزی به من تزریق شد از همان جنس لطیف!
ـــــــــــــــــــــــــ
سرنوشت
سلام خسلس با احساس و زیبا بود تبریک عزیز
بهم سر بزن بروزم
بای
نمی دانم چه می شود مرا این روزها
ندایی از درون مرا در خود می کشد
گویی درد نبودنت فراتر از استحکام سلول های وجودم در جای خود است!
و درمانی نیست
مگر بودن تو.
...
دیوانه ام می خوانند
هنوز هم
همان ها که پیش تر نیز دیوانه ام خوانده بودند.
می دانی که! نه؟
...
خسته ام... خسته از تکرار این روزها و شب ها
وقتی تو نیستی...
...
چه بگویم...
می میرم... می میرم...
چقدر رمانتیک..............
زیبا می نویسید و جاوانه....
قلمتان همیشه نرم.....
منم
سلام. خوبی؟ مشکل ما همیشه اینکه فقط لبخند تحویل می گیریم، نه چیز دیگه!!!!!!
ما رو که به کل فراموش کردی! خوبه لینکمو پاک نکردی!!!
یا حق
چقدر قشنگ و پر احساس کاش بیرون این دنیای مجازی و تو واقعیت زندگیت بدون این کلمه بازی ها همین قدر زیبا باشی همین قدر عاشق... من که دیگه ترسیدم از عشق و از حرفای قشنگ این روزا انگاری همه حرفای قشنگ و حفظ می کنن تا کسی رو برای مدتی شاد و بعد برای همیشه تنها و غمگین کنند میترسم از این دنیا و عشق و ادماش ........... تنهام با این همه ترس و جز خدا کسی و ندارم .عصر دورویی گذشت هزار رنگ و نقاب دارن ادمای عصر من ...........