به نام آنکه زنجیر مجانین را به لرزه افکند
و همه زندگی من به حسین(ع) میرسد ... آنگاه که باران می بارد و من آخرین کمیل امسال را با تو ... آرام و بیقرار زمزمه میکنم ...عطر بهار در کوچه های شب ... نسیم بوی روحانی تو ، تویی که انگار شانه به شانه من اینجا پیش من نشسته ای و بامن بلند فریاد میزنی :
الهی و ربی من لی غیرک
وبرای من که قبله ام خداست ... و تو که اشک های خدایی بر گونه های خود میریزی ... و تو ای آبی آرام بلندم ... من ... مدیون توام ... آخرین غروب جمعه را با تو ... عاشقانه تمام میکنم ...
پینوشت: خیلی خوشحالم و خدا رو شکرمیکنم که دارم به بخشی از آرزوهای تحصیلیم میرسم و بیشتر واسه تو خوشحالم که ...