برگی از درخت آرام می افتد ... نیمه شب است... به صدای افتادنش گوش کن ... به وحشت و سکوت ، به سردی هوا ،صدای نفس های باد، لرزش وجود من ...! صدای پای خدا می آید ... عظمتش را به وحشت، نظاره مینشینم . به خودم میخندم! ناتوان و کوچک . دلم میخواهد در حیاط خانه مان بمانم ... حیف ! حیف که پدر بیدار است ! همسایه خواب . سکوت نیمه شبان مرا دیوانه میکند همچون یاد تو ... دلم میخواهد در این فضا آتشی برپا کنم ، بساطی از تنهایی بگسترانم ... سفره عشق ... سکوت... گوش کن ! شاخه ها باز می لرزند ... برگی دیگر... شب ! کویرچشمان خراب تو ... به آسمان بالای سر می نگرم ... گویی هرشب درآسمان تو را می جویم ... میان ستاره ها ... باران می بارد ... غروب دلگیر است ! بی خبرم ... از تو ... خیالت با من بازی میکند و خوابت هر شب بیتاب ... این روزها . . .
پ1. نوشتن آرومم میکنه مثل درد و دل با تو ...
پ2. خیلی وقته دیگه نمیتونم چیزی بنویسم !
باهات موافقم
نوشتن آدمو آروم میکنه
خیلی آروم
شاد باشی و چیزهای خوب و شاد بنویسی انشالله
بنفشه ای خوشرنگ
دمیده بود در اغوش کوه از دل سنگ
به کوه گفتم:
شعرت خوش است و تازه تر
و گر درست بخواهی من از تو شاعرتر
که شعرت از دل سنگ است و شعرم از دل تنگ
(با دلتنگی همیشه قشنگتر میشه گفت)
یه نظر کوچولوی دیگه:یه کم از عکس کمتر استفاده کن..صفحت خیلی دیر باز میشه...حیفه
همیشه ارام و موفق باشی
اجازه نده نوشتن یادت بره. این بلا سر من اومده.
سلام
باران می بارد
ستاره ها
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
یاد باد
یاد گذشته شاد باد
این دل زرد و تهی در حسرت دیدار باد
...
یاد روزایی که کوچه زیر سایه تنم بود
مهربون درخت عاشق مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه باد
چی بگم ای دادو بیداد
همه زردی و تباهی
مردن و رفتنه از یاد
موفق باشی
...
نویسنده: سفرکرده
یکشنبه 3 دی1385 ساعت: 3:3
سلام ...
عجیبه !
تازه میخواستم ... ایشالا همین روزها دوباره میای اگه ...
بعدا میگم ...
یا علی
وب سایت
..............................
سلام این متن نظر شماست من وب جدیدم رو گذاشتم اگه دوست داشتی سر بزن خوشحال میشم
سلام
نوشتن تنها کاری است که ما دل شکسته ها می توانیم انجام دهیم
یعنی اگر این کار را نکنیم زودتر از اینها رفته بودیم
******************************************
من لینکت کردم خوشحال می شوم که جزو لینکهای شما هم باشم
در ضمن خوشحال می شوم به من سر بزنی
نوشتن همه رو آروم می کنه!
خوندمش
دلم لرزید
حس غریبی بود
بارها تجربه اش کردم
باز دوباره چشمام خیسه
۱ ۲ ۳ میشنوی؟ این صدای طپش های قلب من است. یک قلب عاشق
4 5 6 قلبی که آنچنان غرق تنهایی و غصه بود که شاید قرار نبود بیشتر از چند ماه دیگر بطپد
7 8 9 اما تو که آمدی بهانه ای برای طپیدن یافت
10 11 12 این بار هم برای خودش نمی طپد
13 14 15 برای تو میطپد...
16 17 18 قلبم تصمیم گرفته است در تو نیست شود... با تو نیست شود
19 20 21 مرا درک خواهی کرد؟... بس عجیب به تو دل بسته ام...
۲۲ ۲۳ ... و شماره ها را پایانی نیست اگر برای من باشی. حتی اگر نیستی خاک مرا در هستی تو گم کند.
امشب عجیب دلتنگت هستم... بیقرار... خیلی دلتنگ... خیلی...
سلام
زیبا بود . البته کمی در انتخاب جمله ها و ترتیب قرار گرفتنشان کم دقتی کردید .
موفق باشی دوست من !
سلام سفرکرده
با اجازه دق الباب می کنم
نوشته های زلا لت باعث شدم بنویسم
از اینجا خوشم آمد و اندیشه سبزت
میمیرم برات...
نمی دونستی میمیرم بدون تو و بدون چشات...
...
عاشقم هنوز...
منم هروقتی مینویسم آروم میشم ولی این آرومی خیلی طول نمیکشه بازم بنویس
سلام مثل همیشه زیبا و عالی موفق باشی