بسم الله العشق
یک حادثه است در گذر آن روزها... لحظه ای که من عاشق میشوم... فقط یک لحظه نیست...!سالهایی سخت در خود دارد... انگار سالهاست که عاشقم من... از لحظه ی تولد... میان گریه های تو... چشمانی که آدم ها را نمی دید... گویی تو... مرا و من تو را می دیدم... و آدم ها از همان لحظه نامحرم بودند... به من... به تو...
و تو میدیدی روزهایی را که تنهایی غوغا میکرد با دل تو... در آن تخت تاریک... و پنجره ای که آسمانش رو به خدا... همیشه بازبود و تو نجوا میکردی از پشت آن پنجره... دوستانی نا آگاه آن سو... کسی گریه های تو را می شنید... اشک های زلال تو را میدید... به تو حسرت میخورد...
و گذشت...
دخترک قصه بیدار میشود... کسی دست او را آرام اما محکم میگیرد... به چشمانش خیره میشود... هزاران بار می گرید... دخترک میان بهت و آگاهی... میان حیرت و بیداری... لبحندی روحانی میزند... نگاهی به آسمان... از خدا... اجازه ی عشق میگیرد...
بسم الله... دستان پسرک باران خورده را میگیرد... راهی است در پیش... پیش میگیرد... شانه های پسرک را تا همیشه کنار شانه های خویش دارد... و پسرک محکم قدم بر میدارد...
آری... آغاز سفر است!
دو همسفر... گام می نهند در راه الهه ی آسمانی خویش... با عشق... لحظه ها را میشکنند... فاصله را... غربت را... تنهایی را... جوان اند... در آغوش عشق جوانه میزنند... به بار می نشینند... پیوندی سخت ناگسستنی می خواهند... پیوندی از جنس عشق...و دستان هم میگیرند... این بار حلقه به دست... و باور کنید که خدا همیشه هست...
پ ن ۱: و آن شب... شبی عجیب بود... پا در رکاب که میگذاشتم...بسم الله العشق بر زبان جاری کردم... دلی پر امید و آرزوهایی محال... و قدم هایی استوار... و امروز روز دیدار من و تو است یاس رازقی من... روزی رویایی و سپید به رنگ آرزوهای تو... رویاهای کودکانه ات... وخدا کند من...همه هستی خویش را به دنیای زیبای تو هدیه کنم... و تو مرا میبخشی که چون تو... کودکم...
پ ن ۲: و چشمان خیس من... سردی احساس تو را هیچگاه باور ندارند... و من همیشه تشنه ام آسمانه ی من...
از نوشته گوشه وبت حس خوبی به آدم دست می دهد
احساس تولد و زاده شدن و نوشدن هر روزه
و این مولود جز با عشق ممکن نیست
گمان کنم امروز هم زادروز دیگری ست در دفتر عشقتان
هرچه هست امید که تا ابد جاودانه بماند
در قلبتان و در ذهنتان
آرزوی خوشبختی و آرامش ما را بپذیرید
که این هدیه کوچکی ست از کسانی که می خواهند عاشق باشند
عاشق بمانند
و عاشق بمیرند.
باشد که روزهای آینده هم تداعی خاطره های سرخ عشق باشد برای شما
و برای آن دیگران که عشق را می فهمند.
و دخترک آشفته ی قصه ها در پناه تو آرام میگیرد... و کسی بیدار می شود... و کسی می فهمد... و کسی دانا می شود...
"فصل شدید دلدادگی" برای تو حرف هایی دارد بهترین من...
یا علی
سلام از وبلاگتون دیدن کردم خسته نباشید می گم بهتون خوشحال میشم به منم سر بزنین .
از خواندن نوشته ی جالبتون خیلی خوشم اومد.شاید ما دوتا یه جورایی همدرد باشیم.بابت موسیقی متنتون هم ممنون.یه حس عالی به من داد.
سلام
واقعا لذت بردم بسیار عالی بسیار عالی
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
تقدیم به شما:
گفتم آهندلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی ست یک چندی
خوشحال میشم بتونم با شما تبادل لینک داشته باشم
سلام مرثی از شعر ادمهایی هستند که روز یا شب تو لد ندارند خیلی استفاده کردم
وبلاگت هم حرف نداره
یا حق
من دنبال یه چیز دیگه بودم امشب که به اینجا رسیدم . نوشته هات منو یاد خودم انداخت.همون منی که الان خیلی وقته گمش کردم.ممنون.
ما انسان ها نگاره های سخنگوی چشمهای بسته خویشیم
و
چه خوش می نگریم تصویر کثیفمان را
در انعکاس پیر زمان
دل نوشته های قشنگی دارید
اگه موافق باشید تبادل لینک کنیم
سلام
نه! آغاز سفر نیست!!!
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
...
احساس پاک و نوشته های جالبی داری که از دل نویسنده برخواسته و به دل خواننده می نشینه امیدوئارم همیشه دلت شاد و لبهات خندون باشه
salam
vaghean ziba bood.merc,be delam neshast
س
سلام واقعا خیلی قشنگ بود.
عشق اگر روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگر مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه می خانه نبود
به منم سر بزن و اگه دوست داری بیا همدیگه را لینک کنیم. منتظرتم.
سلام واقعا وب قشنگی داری خیلی عاشقونه روش کار کردی.به وب من هم یه سری بزن ضرر نمی کنی.
خیلی سخته که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده!!! ولی تلخ تر از اون اینه که ببینی یه شیر اسیر چشمهای یه آهو شد
:)
چه قشنگ..
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری امیدوارم موفق بشی.
اگر مایلی تبادل لینک کنیم؟
kheyli khube movafagh bashiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
سلام دوست خوبم.
از اینکه با وبلاگت آنا شدم خلی خوشحالم.
قلم تحسین بر انگیزی دارید.
به امید موفقیت برای شما
خدانگهدار
چقدر نوشته هاتون عجیبه. خیلی سخت میشه مطلب توی اون رو فهمید. موفق باشید.
سلام
با آرزوی موفقیت و ساعاتی خوش برای شما وبلاگ چهره پنهان با مطلب سرخ تر از سیاوش... بروز شده است و از شما دعوت بعمل می آید در نظر سنجی این مطلب شرکت نمائید.
www.samin.mihanblog.com
سلام دوست عزیز
من برگشتم
تو بلاگم توضیح می دم کجا و چرا ناپدید شده بودم
ممنون که بهم سر زدی
به زودی میام پیشت
تا بعد
سلام از جملات قشنگت نهایت استفاده را بردم .لطفا به وب من سر بزن و در صورت تمایل لینکم کن.مرسی
سلام دوست خوبم
وبلاگ زیبایی داری بهت تبریک میگم اگر وقت کردی به من هم یک سری بزن موفق باشی
سلام
وبلاگ پر مفهوم و زیبایی دارید.
گاهی *تولد* بهونه ی خوبی میشه برای اینکه به کسی که تموم زندگیته و فکر می کنه فراموش شده بگی هنوز به یادشی...
راستی آهنگ وبلاگتون هم خیلی لطیف و زیباست.اگه زحمتی نیست میشه کدشو برام بفرستید؟
ممنون میشم.
سلامت شاد موفق باشید...
agha khali hal kardam ba neveshtat.
۱on ghesmati ke darbareye man neveshtiyo ke darbareye tavalod bod ba ejazeye u baraye 1 ki ke tavalodesh bod zadam
مهربان دشتستان غریب دلدادگیم؟ دست هایم را برای یک بازی زیبا در دست های گرمت می فشاری؟
گرم و آتشین چون این عشق...
سالهاست که دستانت میفشارم و تو چون کودکی به بالا نمی نگری و من هر لحظه نگاهت میکنم...رویای آرام من...
سلام عزیز
بیا یارا بخوان ما را ...
شو بی ریا یک آشنا ...
دلشاد می شوم ...
غروب دلگیر یک روز دیگر هم در حال گذر است… یک شب زیبا در حال آغاز است… شبی که برای توست و بنام تو…"مرد"… و تو دور از من…
در تنهایی غریب و غربت دلدادگی غریب ترم با حسرت و به عشق تو لحظه ها را زنده ام… سعی می کنم هر دم به این فکر نکنم که کم کم در خود می میرم…و سعی می کنم یادم برود دور از تو تنها نفس هایم را به هم میسپارم و حواسم به زندگی نیست!...
دور از تو به مرغک تنهایی می مانم که از هزاران جهت هدف تیر کمان های کشیده شده ای هستم که دل و روحم را نشانه گرفته اند… هر روز از آمدن روز بعد وحشت دارم. چرا که فکر به شب رساندنش دیوانه ام می کند.
سلام
وبلگتون واقعا جالب بود کاش همه ی ادما می تونستند قشنگی عشق و درک کنند و انقدر راحت به بازی نگیرنش..
موفق باشید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واحشرنا معهم
سلام
آری ... آغاز سفر است
این جمله خیلی زیباست برای تولد
با اجازه ی شما از این جمله در یادداشتی برای دوستم استفاده کردم
ممنونم
سلام
قلم زیبایی دارید.من معتقدم هیچی مثل عشق نمی تونه آدمو صیقل بده آرزو دارم همیشه عاشق باشی
دلنوشته هایی زیبا دارید
بهتون تبریک میگم و خواستم ازتون اجازه بگیرم ضمن خوندنشون برای یکی از دوستان هم بفرستم