شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

safarkarde

به بهای عشق همه را دادم بر باد

و میدهم اکنون زندگی را برای تو به باد

امروز زندگی درسی داد ........

 

بی نهایت= عشق lim

        X0 ...... عشق

 

یعنی از عشق نمیتوان حد گرفت .......

این را دیگر استاد ریاضی نگفته بود !

زندگی برایم پای تخته نوشت :

عشق همیشه بی نهایت است

و فردا دیگر درس نخواهند داد !

گویا تعطیل است .......

 

این حد رو ما بچه های ریاضی هم حیرونش موندیم !

بلد نیستیم ! شما هم نپرس !

لعنت به بعضی از این درسها که ما میخونیم !

خیلی دلم گرفته ......

قربون صفای همتون

 

 

  ......  جلوه کند نگار من تازه به تازه نو به نو  ......

بهار دل من تو می آیی و من سخت بی تابم

سالی دیگر انتظار.....تنهایی

غم و خدایی که همیشه هست کنار من کنار تو

و یاس رازقی که هرگز او را ندیده ام شاید بیاید امسال

شاید من بروم ......

خیلی خسته ام ..... فرصتی است نفسی تازه کنم

و در انتظار روزهایی خوش اینبار سه تایی

من و تو و خدا باشیم

و دنیایی از خاطره و احساس ......

تیک تاک ساعت ....... ماهی بی تاب تنگ بلور

چشم های اشک بار من و تو هنگام تحویل سال

و خدایی که انگار در آئینه و آب هست ..... میدانم که هست

قرآن را بر میدارم الا بذکر الله ...... حمد و توحید

گونه های خیس مادر ...... دستان گرم پدر

تفعلی به حافظ و یاد دوستان ...... همه همه را دوست میدارم

و سلام بر حسین (ع) .....

سالاری که چون نامش می آید تنم می لرزد و دلم میگیرد

و من که میگویم بهار است

و تو میگویی بس که نالیدم دلم شش گوشه شد ......

زندگی ساده است مثل نگاه تو مثل حرفهای من

مثل همان خنده هایی که همیشه دوست داشتم

این بهار آغاز سفر است ...... سفری از برون به درون ......

در چستجوی آرامش ......در اندیشه خدا ....... خودت !

باشد که مهربان باشی ......

 

الهی حول حالنا الی احسن الحال

 

سال نو مبارک

بهترین ها رو براتون آرزو میکنم