و فردا تو می آیی ...
سر سجاده عشق ... عطر حضور تو می پیچد و من صدای نفس های گرم تو را عاشقانه حس خواهم کرد ...
و بر خود می بالم ...
تو می آیی مسافر من ... و تو ، فقط تو میدانی درد دلتنگیم را ... و من که روزهاست در حسرت نگاه تو آرام و قرار ندارم ...
...
پینوشت : دلم واسه چشمات تنگ شده ... واسه نگاه آسمونیت ... که منو عاشق کرد ...
کف دستات شاخه های رازقی میچینم ... یه آسمون چشم انتظارتم ...