شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

آرامشی عجیب دارم...گرم و باورنکردنی چون دستان مهربان تو...منم و شرمساری لحظه هایم با تو...تویی و غروب های پرحادثه ات در کنار من...من چشمانت را دوست دارم...بر اشک هایت میبارم...با خنده هایت جان میگیرم...درنگ کن...محبوب من؟!یادم هست..!گریه میکردم و انگار تو بودی و میشنیدی صدای گریه های کودکانه ام را...من ساده هستم،مثل نگاه عروسک هایت...من بیتاب هستم و غرق در کودک درون خویش...از همان لحظه ای که چشم بازکردم بی تو گریستم، تا در روزهایی عجیب تو را یافتم...در غروبی سنگین...چشمانم برق میزد شاید و من آگاهانه خندیدم...ترانه ی عشق برای با تو بودن هایم سرودم...من،کودکی ام...روزها وشب هایم،لحظه هایم را صاف وساده تقدیم تو کرده ام...تو اینجایی پیش من...و تو خوب میدانی که چه بهای سنگینی را برای یک لحظه بودنم با تو پرداخت کرده ام...تو میدانی شاید راز درون مرا...تو میفهمی عمق نگاهم را...باورهایم را دوست داری و من آرام میخندم... 

پینوشت: یک سال دیگر از جوانی ام گذشت و من هنوز کودکم...کوچکم...سربه زیر و آرام...پر از عشق...پر ز بندگی...و معصوم من اینجاست...جشن میگیرد و میخندد و همه دنیای من همین است...

نظرات 58 + ارسال نظر
جهانگیردشتی زاده یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:32 http://f-bavar.blogfa.com/

سلام ...گرامی ..مهربان شاعر
به خوانش ونقد....شعرم میخوانمت...
شادکام سرافرازباشید
[گل]

مهتاب سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:28

چرا دیگه نمینویسی؟

اوج پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:27 http://tazahor.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااام

آقا من یه کار بدی کردم !!!
من چن هفته پیش اتفاقی توی سرچ گوگل با وبلاگت آشنا شدم/جشن تولد دوستم بود میخواستم یه شعر براش بنویسم
که از شعر بالای وبلاگت استفاده کردم
بعد متوجه شدم که اون پاااییییینه وبلاگت نوشتی : کپی برداری ممنون

میخواستم عذر خواهی کنم
اگه نیومدین به وبلاگم به این میگیرم که بخشیدن
اگرم که اومدین که چه بهتر
و یکی دیگه اینکه این نقطه چین های بین متناتونم ازش استفاده کردم
وااااااااااااااای شرمنده ...

خانم دکتر پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:38

سلام به شکل اتفاقی وبلاگتون رو دیدم...
از خدا ممنون باشید همیشه. برای عشق راستینتون
برای دلهایی که سوختند دعا کنید... ولی نمی دانم چه دعایی برای این رنج بایدکرد؟ برای دلهایی که شکستند... سالها گذشته است وانگار همین دیروز بود .بی هیچ کاستی در حجم اندوه وفشاری که از هر طرف بر گلویم هجوم می آورد.
لازم نیست که بگویم روح سمانه در دستان شما ودیعه ی الهی است...
آخ سمانه!
چه خوب است که روحت را درشعله های آتش ندیده ای که فریاد بزند واز تو کمک بخواهد وتو نتوانی برای نجاتش کاری کنی جز آنکه نظاره کنی اشک بریزی اشک بریزی و بر معصومیت این روح خاکستر شده آه برآری.
آخ سمانه!
چقدر روشنی خوب است

آخ سمانه!
من سالهاست که با این تقلای طاقت فرسای روحم می جنگم می دانم تسلیم شده ام اما نمی خواهم باورکنم . نمی خواهم باور کنم که عشق او ،صداقت او ،مسلک او ،نگاه او بودن او، انسانیت او، وآن همه دلدادگی اش دروغ بود!!مگر عشق رامین به تو دروغ است ؟
نه! هیچ کس نمی داند هیچ کس نمی تواند درک کند حتی ذره ای ...
من آرام می خندم و بی مقدمه اشک می ریزم برای کسی که دستانش را دراز کرد... ساده روحم را تقدیمش کردم...و او رفت بی موخره ...
خدا اینجاست ... لابلای دست نوشته ها لابلای بارانی که در چشمانم می دود. تو هستی ونیستی بودنت ازجنس خداست وتبودنت نیز از همان جنس.


نوشته های زیبا یتان امشب مرا به عمق سکوت قلبم کشاند.

سلام
میفهمم اما فقط میتونم به حرمت عشق سکوت کنم..

... شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:22

سمانه میگه اینجا همیشه باران می آید اما خبری نیست

همیشه باران میبارد..مدتیست غرق در کودکی ام..

بی نام یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:47

می خواستم بگم که قلمت دل هر خواننده ای را می لرزاند-من بارها نوشته هایت را خواندم حتی آن را برای همسرم هم می خوانم.حس نزدیکی با نوشته هایت دارم . به هر حال بهت تبریک میگم. به خاطر هنری که در نوشتن داری.

بردیا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:36 http://lovesetup.blogfa.com

درود خواستیم به تارنگار سرکار خانم اسحاقی مشرف شویم سر از این تارنما دراوردیم...

توفیقی اجباری شد...خواندمت و بسی لذت بردم...سلام به همسر محترم برسانید... یا علی

سپاسگذارم

ارغوان جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:41 http://arqavan.blogsky.com/

سلام

مطالبتون رو میدوستم
خوشحال میشم به وب منم تو اولین گامهاش سر بزنید و همراهیم کنیی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد