چقدر خوب به یاد دارم گذشته را...رویاها و آرزوهای محالم را...سختی ها را...غروب های سنگین را...سکوت هایم را... بند ها را...اشک ها و درد ها را...یادم هست حرف ها را...چشم ها را...خرده گرفتن ها را...من کودک بی ادعا بودم...میشکستم و رد میشدم اما،در دلم رویایی شیرین و بزرگ بود...
و اکنون خوشبختی تو نزدیک است و من از ته دل میخندم...
مادرم زمزمه میکرد در گوشم...از قصه ی فقر...دختران یتیم...و بعد ها من با چشم خود دیدم خنده های سرد کودک دست فروش را...ناله های پدری که نان شب نداشت...شب ها از درد شرمندگی خواب نداشت...پیرمرد روی پل...پسرک فال فروش...مرد عکاس...کولی فالگیر...و کودک تنهایی که سقفی جز آسمان نداشت ومن به سختی از کنار کودک دست فروش گذر میکردم...ومن همیشه در فکر بودم و میدانستم شاید که خدایی هست...برای چشم های خشکیده ی پدر...دلم میسوخت...
من میشوم انتخاب...برای حرکتی بزرگ...دنیا خواستگاه خواسته های من است...
خدا دستی داد...دستی میگیرم و شاید دست هایی...و خدا را بسیار سپاس...
22مهر 88
پینوشت: دوست دارم با تو باشم...در خیابانی سرد و تاریک...دست تو را محکم در دست گیرم...با تو بخندم...عشق بگیرم...
... و این شاید آغاز راهی باشد بس بزرگ. آغاز دوباره ما شدنی توام با هر لحظه آزموده شدن... آغاز دوباره بودن و دوباره عاشق شدن...
و
... با تو بسیار چیزها آموخته ام... و بی شک اگر تو نبودی پیش تر ها اسیر خود شده بودم ...
و
کاش می شد دست هایم را از هم باز نمی کردم... شاید می شد تا دیدار دوباره ات گرمای دستانت را در مشت داشته باشم...
و
کاش می دانستی در تمام لحظاتی که سرمست با تو بودن می خندیدم ، گرچه از عمق جان دلشاد بودم اما غم پنهان آغاز دوباره ی فاصله را نیز در دل نهان داشتم... با معشوق باشی و بدانی این لحظه ها ماندگار نیستند دردیست بزرگ. قبلا هم گفته بودم: سرطان در ماندگی می اورد!...
یا علی...
سلام
چقدر زیبا بود و تامل برانگیز....
در مورد اون مطلب هم سر فرصت براتون می نویسم...شاد باشید...
من اینجا از نظر سمانه کاملا گیج شدم
چیزی شده؟
سلام
عیدت مبارک!
خیلی جالب بود. یاد آهنگ های یاس افتادم اونم همیشه از دردهای اجتماع می گه.
دوست عزیز(...) دقت نظرت موجب مباهات من است. چرا که بنظر می رسد از دل به دلنوشته هایمان می نگری...
نه دوست عزیز. اتفاق بدی نیفتاده است. اتفاقا اتفاق خوشایندی افتاده است. گرچه راه مهمی پیش روی است...
همیشه فکر کن تو یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی. پس سعی کن به طرفه کسی سنگ پرتاب نکنی چون اولین چیزی که میشکنه دنیای خودته
متظرتم
سلام
شما می تونید نمونه کاری در زمینه خبرنگاری یا نویسندگی اگر دارید به دفتر روزنامه نسل فردا یا روزنامه اصفهان زیبا یا دیگر روزنامه های شهر ببرید... و از اونا بخواید که کار شما رو بررسی کنن تا اگه شد وارد مطبوعات بشید... خبرنگاری صداوسیما هم باید اول از باشگاه خبرنگاران جوان شروع کنید به باشگاه واقع در خیابان بیسیم مراجعه کنید و بپرسید دوره آموزش خبرنگاریشون کی شروع می شه؟ و بعد در کلاس ها شرکت کنید... اگه خوب فعالیت کنید و روی آنتن حضورتون موفق و محسوس باشه ....بعد صدا و سینا در صورت نیاز شما رو جذب خواهد کرد... فقط باید خودتون توی کار نشون بدین.... شاد باشید و موفق....این تنها کمکی بود که از دستم بر می اومد....توکل بر خدا...
روز عاری از دروغ روزی برای تمرین دنیای بهتر لطفاً با امضای خود این حرکت اخلاقی را حمایت کنید. اگر حامی توسعه اخلاق هستید و می توانید قبول کنید که این روزدر جهت تقویت دین و اخلاق می باشد پس حامی حرکت ما در اعلام روزی بعنوان روز بدون دروغ باشید.
لطفاْ به دوستان خود سفارش کنید. ما فقط ۵ میلیارد حامی نیاز داریم
http://www.petitiononline.com/saadat64/petition.html
سلام...
خدارو شکر که اتفاق بدی نیافتاده چون حقیقتش منم از نظر سمانه خانوم کمی گیج و نگران شدم ولی خب بعد خیالم راحت شد.
دعا میکنم تا ابدخوشبخت و سعادتمند در کنار هم عاشقانه زندگی کنین
یا علی
سلام حالا که آنلاینیم چرا کسب درآمد نکنیم؟
من میترا یکی از لیدرهای شرکت 20دلار سورف هستم شما رو دعوت می کنم به وبلاگم سر بزنید تا بیشتر همکاری کنیم تا الان 2500 نفر تو سه ماه زیر مجموعه دارم تا حالا نزدیک 340 دلار درامد داشتم تا کنون 280 دلارش نقد کردم بقیه روخرید انترنتی کردم من نصف زیر مجموعه هام خارجی اند بزرگترین ادمینهای سایتها درامدی خارجی وارد این شرکت شدند و از شما می خوام خوب بررسی کنید شما می توانید تنها با یک بنر ماهی حداقل 20 دلار درامد داشته باشید و شما رو هر جوری که هست پشتیبانی می کنم تا شما هم مثل من درامد خوبی داشته باشید ممنون که که به نوشته من توجه کردید
با تشکر میترا نصیری
سلام دوست خیلی خیلی قدیمی:
من برگشتم، اگه دوست داشتی یه سری بهم بزن...
---
فصل پائیزی من (وبلاگ عشق یا هوس)
info@paiz.ir
http://www.paiz.ir
Yahoo ID: paizdotir
همیشه منابع مطالبی که مینویسید رو ذکر کنید، حتی اگر نمیدانید مطلب از کیست بگوئید نمیدانید.
سلام.
فوق العاده ای.باور کن.1 ساله وبتو دنبال می کنم تا حالا نظری نذاشته بودم. اما واقعا با نوشته هات اروم می شم
سلام دوست قدیمی:
خوشحالم که هنوز مینویسی، منم برگشتم که بنویسم...
http://www.paiz.ir/about
درواقع کامنتی که گذاشته بودی باعث شد یادت بیفتم...
http://www.paiz.ir/1384/12/29/375/#comment-675
5:51 ق.ظ روز پنجشنبه 12 آبان 1384
منتظرم بیای پیشم...
ضمنا" ریلینک شدی...
ببخشید بازم منم:
خواستم بگم فرصت نکردم مطلبتو بخونم، برمیگردم...
یا حق...
... میدانم عجیب است اما... نمی دانم چرا هر وقت اینجا می آیم شاعر می شوم!...
این صفحه گرچه غالب اوقات ساکن است اما برای من همیشه تازه است. چرا که می دانم در پس کمرنگ بودن قلم تو اینجا چه رازی نهفته است...
چیزی که شما احساس کردید دراین دنیای خاکی کم نیست به من هم سر بزنید
درود و آفرین آفریدگار زیبایی بر قلم زیبا آفرینتان،
متن نوستالوژیک و دلنشینی بود..
"یک ساحل پر از شعر" با هفت دوبیتی چشم بر راه آمدن بزرگ اندیشی چونان
شماست،
گامهای مهربانانه تان بر چشمهای خیسم با افتخار،
ردپای واژه هایتان بر خلیج خسته ی خاطراتم به یادگار،
شکوه فرداها به بشکوهی دیروزهای باستانمان...
salam
bad az modathaa connect shodam net ! emshab az rooye deltangi dar hali ke hata ashkham mano gom kardan nemidoonam az koja chejori !?? yedafe didam link e shoma baze o daram matalebetono mikhonam va... aroom shodam!
ziba va sade neveshtin
khoshhalam mibinam hanooz ham ehsase pake doost dashtan va ehsase moghadase eshgh varzidan hanooz ham too vojoode adama hast albate mahdoode vali hamin ke hast kafiye
omidvaram hamishe salamat shad va movafagh bashin
( shayad bavar nakonin AMA hanoz ham nemidoonam linke shoma az koja yedafe baz shod ! )
moftakharam be vojoodet hamshahri
Payande bashin .
دلگیرم... دلگیرم... از این دقایق بی مروت که وظیفه شناس ترین و بی وجدان ترین عناصر روزهای منند...
بیچاره دیده که در پی دیدار تو از چه کویرهایی باید بگذرد...
بیچاره دل که برای دیدار تو چه صبوری ها میکند...
دستانت را میان خنکای بادهای مخالف به سمت دستانم دراز میکنی... دستانم گرم میشوند و دل نیز. من و تو آن دو گیاه روییده در دو کویریم که در آرزوی یکی شدن سبز مانده ایم. اما روزی خواهد رسید که باران بر کویر بوسه خواهد زد. روزی خواهد رسید که من و تو قاصدک شویم...
باران که نمی آید... من باران میشوم برای غم این دوری ها...
سلام
شما که اینققققققدر زیبا می نویسید....چرا کم می نویسید؟!
سلام
چرا دیر به دیر آپ می کنی؟
می خوای بگی خیلی سرت شلوغه؟ برای کسایی که به وبلاگت میان ارزش قائل باش و... !!!
سلام عزیز
اینجا چقدر خوبه
ما هم یه کلبه داریما
بیا پیشم
سلام.بهتون تبریک میگم .اگه بگید چطور به این عشق آسمونی رسیدید واقعا کمکم کردید.ممنونم
چه دعایی کنمت بهتر از این:
که خدا پنجره ی رو به اتاقت باشد
سال نو مبارک :) @}:-
سلام
خوش بحال تو و این عشق نابت و این معشوق ابدیت
کاش
خدایت یه روزی هم میهمان من شود
کاش
دنیایم به رنگ دنیایت شود
کاش
وسعت نگاهم به وسعت نگاهت گردد
حس می کنم جایی ازقلبم سوراخ شده است.
به عشق کسی نیاز ندارم.
نیازمند کسی هستم که مرا بفهمد.
مرا آنگونه که هستم بفهمد.
گریه ،حتی امان نمی دهد تا .....
بگذریم. حرف بسیار دارم.
سکوت ،
مرا بیشتر می فهمد تا حرف
سکوت می کنم.
سلام واقعا دستتون درد نکنه خیلی خوشم اومدازتمامی متنهای عالیتون.باور کن وقتی می خوندم تنم می لرزید.با اجازه تون یکی از متن ها را در وبلاگم می گذارم تا همیشه جلوی چشام باشه . اگه وقت کردی به ما هم سر بزن .شاد باشی و سلامت.
سلام
منظورتون با ذکر منبعه دیگه؟!
سپاسگذار
saaaalam ramin khan
neveshte haton khiili ghashange
inarooo khodeton minevisin?