شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

شب تولد من

پشت پلک هایم که روشن می شود تا تو تنها چند شقایق فاصله است...

کاش ای تنها امید زندگی، میتوانستم فراموشت کنم

یا شبی چون آتش سوزان دل، در مزار سینه خاموشت کنم

کاش چون خواب گران از دیده ام، نیمه شب ها یاد رویت می گریخت

مرغ دل افسرده حال و بسته پر، از دیار آرزویت می گریخت

کاش احساس نیاز دیدنت، از وجودم چون وجودت دور بود

در دلم آتش نمیزد آن نگاه، کاش آن شب چشم هایم کور بود

کاش از باغ خوش رویای تو، دختر اندیشه ام پر میگرفت

فارغ از اندیشه ی هجران و وصل، زندگی بی عشق از سر میگرفت

کاش آن شب در گلستان خیال، ای گل وحشی نمی چیدم تو را

تا نسوزم در خزان آرزو، کاشکی هرگز نمی دیدم تو را

کاشکی هرگز نمی دیدم تو را ...


  استاد علیرضا شجاع پور



پینوشت: آن میوه ی ممنوعه را ما گاز گرفتیم! زخم شد و در خود پیچید اما هیچکس نمی دانست آن میوه را خدا فرستاده بود...

نظرات 2 + ارسال نظر
طالب دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1396 ساعت 08:29

سلام
ممنون از حسن نظر و فکر بازتون ،و اما باز هم یک شعر زیبا و کمی غمگین...

یه فرمول طلایی میگم بهتون:
نتیجه = رویداد + عکس العمل

مثلا اگر همین زلزله اخیر کرمانشاه رو درنظر بگیریم یکی ممکنه با "رویداد"زلزله وجودش انقد تخریب بشه که در عکس العمل حتی دست به خودکشی بزنه .یکی ممکنه رویداد رو ببینه و حالا عکس العمل رو خوب تعریف کنه مثلا بگه عیب نداره بازم میسازیم آبادتر می کنیم و...
در هر دو این رفتارها "رویداد "یکی است :زلزله
ولی آن چیزی که نتیجه رو تعیین میکنه تنها "عکس العمل شخصه"
بهتره که شادتر زندگی کنیم یعنی عکس العمل ما به هر رویدادی مثبت باشه تا نتیجه مثبت بشه...

تنها قانون اصلی جهان :اتفاقات زندگی ما از فرکانسهای ارسالی ما به جهان هستی بوجود می آید و هیچ دست دیگری در کار نیست،هر طور فکرکنیم ،هر طور باور داشته باشیم،هر طور گفتگوی ذهنی داشته باشیم همان می شود ...
"استادعباسمنش"
شاد و سلامت و مثبت باشید...

سمانه یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 13:52 http://samaneheshaghi.ir

زیباست عزیزم. زیبا. حس و حال این شعر و آهنگ بی نظیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد